میخوام کنارت بشینم کنارت آروم بگیرم
میخوام نگاهت بکنم از تو چشات جون بگیرم
میخوام که پیشم بمونی تا سر و سامون بگیرم
میخوام برات حرف بزنم انقدر بگم عاشقتم تا بمیرم
میخوام اگه خدا بخواد دستت رو تو دستام بگیرم
میخوام بدونی شقایق دوستت دارم تا...بمیر....م. نه ! حتی بمیرم هم دوستت خواهم داشت ..!!
شب رو از یاد میبرم !
با تو از هجوم این حادثه ها بی خبرم !
با تو سبزم مثل باغچه ؛ با تو مجنون مثل بید!
با تو شاعر مثل نیما؛ پر شعرای سفید !
با تو داغم مثل خورشید ؛ با تو جاری مثل رود!
مثل یه نقش مقدس روی دار تار و پود!
وقتی هستی ؛ همه نیستن ؛ شاپری ! بی بی بارون!
بگوموندنی ترینی ! منو از سفر نترسون!
توی چشمای تو میشه طعم بودن رو چشید!
میشه روی گریه ها خط فراموشی کشید!
چشمای تو شبِ خیسِ ؛ دوتا یاقوت سیاه!
مثل زیبایی برکه ؛ وقت شستشوی ماه !
مثل انعکاس فانوس توی آینه ی زلال !
اولین سطر ترانه ؛ کشفِ یک شعرِ محال !
وقتی هستی ؛ همه نیستن ؛ شاپری ! بی بی بارون!
بگوموندنی ترینی ! منو از سفر نترسون!
|