یه روزی قدرمو میدونی که دیره |
|
سر جلسه خواستگاری
بعد از نیم ساعت سکوت
مادر داماد :ببخشین کبریت دارین؟
خانوده عروس:کبریت؟!کبریت برای چی؟!
مادر داماد:والا پسرم میخواست سیگار بکشه........
خانواده عروس:پس داماد سیگاریه......؟!
مادر داماد:سیگاری که نه ...والا مشروب خورده بعد از مشروب سیگار می چسبه....
خانوده عروس:پس الکلی هم هست...؟!
مادر داماد:الکلی که نه...والا قمار بازی کرد ؛باخت ما هم مشروب دادیم بهش که یادش بره
خانوده عروس :پس قمارم بازی میکنه.....؟!
مادر داماد:اره ...دوستا نش توی زندان بهش یاد دادن...
خانواده عروس:پس زندانم بوده...؟!
مادر داماد:زندان که نه...والا معتاد بوده گرفتنش یه کمی بازداشتش کردن ...
خانواده عروس:پس معتادم بوده...؟!
مادر داماد :اره ...قبلا معتاد بوده که زنش لوش داد....
خانوده عروس:زنش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نتیجه اخلاقی:همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراه داشته باشین!
شما نظر خودتون چیه؟
|
ای تو فرشته قلب شکسته من ای تو گلدسته این دل عاشق من
به خداوندی خدا دوستت دارم
ای تو زیباترین زیبایی ای رویای بیداری
به خداوندی خدا دوستت دارم
ای بیقرار دلم ای تک درخت دشت سرخ قلبم
به این لحظه های مقدس عشق قسم دوستت دارم
ای آنکه چشمه های زیبایت بارانی است
ای تو که روحت شادابی است
و رگهایت از خون محبت جاری است
به آن کعبه مقدس عشق قسم دوستت دارم
ای مست این جان خسته من ای چشمه جوشان این قلب بی طاقت من
ای مهتاب من ای ماه من ای هستی من
ای شبهای بی تابی من به آن چهره مقدس عاشقانه ات
قسم دوستت دارم
ای ساحل امیدم ای موج بی قرارم ای کوه پر غرورم
ای سبزی بهارم به همین چشمان پر اشکت
قسم دوستت دارم
به آن اشکهای پاکت قسم که دوستت دارم
ای زندگی من ای آغاز من ای فردای من
به همان لحظه دیدارمان قسم دوستت دارم
نمی دانم کلمه مقدس دوست داشتن را چگونه بیان کنم
تا تو باور کنی که دوستت دارم
بیشتر از هر زمانی بیشتر از هر لحظهای تو را می خواهم و
برای شنیدن صدایت برای دیدن آن چهره
معصوما نه ات بیشتر از هر لحظهای بیقراری می کنم .
عزیزم دوستت دارم
ولی باز می گویم
دوست داشتن به عمل هست نه به گفتن .
|
|
گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم.
منت عشق از نگاه پر شرابت می کشم.
ناز چندین ساله ی چشم خمارت می کشم.
تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم....
صدا کن مرا که صدایت زیباترین نوای عالم است صدا کن مرا که صدایت قلب شکسته ام را تسکین میدهد صدا کن مرا تا بدانم که هنوز از یاد نبرده ای مرا نشسته ام تا شاید صدایم کنی صدایم کنی ومحبت بی دریقت را نثارم کنی
- خیلی سخته که بغض داشته باشی ، اما نخوای کسی بفهمه ... خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ... خیلی سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری ... خیلی سخته که روز تولدت ، همه بهت تبریک بگن ، جز اونی که فکر می کنی به خاطرش زنده ای ... خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی ، بعد بفهمی دوست نداره ... خیلی سخته که همه چیزت رو به خاطر یه نفر از دست بدی ، اما اون بگه : دیگه نمی خوامت
وقتیکه عاشق چشمات شدم تازه فهمیدم که زیبایی چیست وقتیکه تو رو در قلب کوچکم جای دادم تازه صدای ضربان قلبم را شنیدم وقتیکه دست در دستان تو نهادم تازه معنای گرمی را درک کردم لحظه ها و ثانیه هایی را که با تو سپری می کنم بیشتر پی به معنای زندگی می برم هنگامیکه به یاد تو هستم می فهمم که ارامش چیست و هرگاه به جدایی می اندیشم کنار خود سایه مرگ را می بینم
|
|
|